اول گفتی دوست دارم
بعد از من یه بت ساختی
بعد گفتی خیلی دوست دارم
بعد همه خوبی ها رو تو بتت ریختی (البته با یه کم بدی که طبیعی تر به نظر برسه)
بعد گفتی عاشقتم
اول گفتم دوست دارم
ولی هنوز ندیده بودمت
بعد گفتی می خوام با هم بمونیم
بازم ندیده بودمت
بعد گفتم عاشقتم
اگه بگم شاید باور نکنین ولی من هنوز ندیده بودمش
بعد دیدمش
نه نه .... هنوز ندیدم
ما با هم رفتیم بیرون ولی من ندیده بودمش
شاید بگی که: مگه کور بودی
نه من کور نبودم
شاید بگی که: انقدر خودتو می دیدی که منو نمی دیدی
نه نه اینجوری هم نبود
نمیتونم بگم چه حالی داشتم
ولی الان میگم که اون موقه فهمیدم که چقدر دوستدارم
از اون پس من در انتظار شنیدن ....
ولی بعدش به من گفتی که: تازه چشمام باز شده و دیدم که از تو یه بت ساختم.
ولی من بت نبودم
حالا هم به جرم بت نبودن ترکم می کنی
من به انتظار تو خواهم نشست و برای بت شدن تلاش می کنم
عشق من برگرد ...
نگم تو و نگو من / نگو تو و نگم من
تو قبله گاه قلب من / صبوح صبح و مرحمی
تو معنی صدای من / صدای من شکستنی
***
من که شکست برای تو / خلق کلام برای ما
وقتی شکست کلام تو / خلق شود کلام ما
***
بشکن سخن برای ما / من و تو جمع صدا
رها بشیم بگیم ما / رها شود عشق ما
بنویس که تشنه خوندنم / بگو که منتظر شنیدنم
بخوان ترانه جدایی / بخوان تا بسوزد دلم نمی دانم کجایی
بگو که قلبم تو شکسته ای / بگو که راهم تو بسته ای
بگو از دل خسته ام / بگو که شیشه دلت شکسته ام
بگو از رود جاری / بگو که بر من کی بازآیی
بگو از ماه / بگو از عاقبت این راه
بگو از فاصله ها / بگو که میسوزه دل فرشته ها
بگو از عشق تا آرام گیرم/ بگو تا در خیالم به آغوشت آرام بمیرم
تو قهرمان قصه ام / تو ناجی قلب منی
تو منجی مرگ صدام / ترانه نوشتمی
***
***
تو تکیه گاه ابدی / برای شونه منی
نیستی قفس بری من / تو بال پرواز منی
کسی میان قلب من
می کند نگاه به ما
منتظر وصال ما
دیدن سرانجام این دو تا جدا
دیدن تو برای من
شده افسانه دل ما
دل ما نه دل من
دل من نه عشق تو
افسانه ای خواهم نوشت
که بر فرجام عاشقی بگویم سرنوشت
قفسی خواهم ساخت
جان خود در آن قفس خواهم باخت
دری بر روی دلم می سازم
همه کس از در دل می رانم
به سوک عشق خود خواهم نشست
نمی دانی دلم بد جوری شکست